نمونه هایی از اخلاق آسمانی پیامبر:🔻

 

۱-هنگام راه رفتن با آرامی و وقار راه می رفت.

 

۲-در راه رفتن قدم ها را بر زمین نمی کشید.

 

۳-نگاهش پیوسته به زیر افتاده و بر زمین دوخته بود.

 

۴-هرکه را می دید مبادرت به سلام می کرد و کسی در سلام بر او سبقت نگرفت.

 

۵-وقتی با کسی دست می داد دست خود را زودتر از دست او بیرون نمی کشید.

 

۶-با مردم چنان معاشرت می کرد که هرکس گمان می کرد عزیزترین فرد نزد آن حضرت است.

 

۷-هرگاه به کسی می نگریست به روش ارباب دولت با گوشه چشم نظر نمی کرد.

 

۸-هرگز به روی مردم چشم نمی دوخت و خیره نگاه نمی کرد.

 

۹-چون اشاره می کرد با دست اشاره می کرد نه با چشم و ابرو.

 

۱۰-سکوتی طولانی داشت و تا نیاز نمی شد لب به سخن نمی گشود.

 

۱۱-هرگاه با کسی، هم صحبت می شد به سخنان او خوب گوش فرا می داد.

 

۱۲-چون با کسی سخن می گفت کاملا برمی گشت و رو به او می نشست.

 

۱۳-با هرکه می نشست تا او اراده برخاستن نمی کرد آن حضرت برنمی خاست.

 

۱۴-در مجلسی نمی نشست و برنمی خاست مگر با یاد خدا.

 

۱۵-هنگام ورود به مجلسی در آخر و نزدیک درب می نشست نه در صدر آن.

 

۱۶-در مجلس جای خاصی را به خود اختصاص نمی داد و از آن نهی می کرد.

 

۱۷-هرگز در حضور مردم تکیه نمی زد.

 

۱۸-اکثر نشستن آن حضرت رو به قبله بود.

 

۱۹-اگر در محضر او چیزی رخ می داد که ناپسند وی بود نادیده می گرفت.

 

۲۰-اگر از کسی خطایی صادر می گشت آن را نقل نمی کرد.

 

۲۱-کسی را بر لغزش و خطای در سخن مواخذه نمی کرد.

 

۲۲-هرگز با کسی جدل و منازعه نمی کرد.

 

۲۳-هرگز سخن کسی را قطع نمی کرد مگر آنکه حرف لغو و باطل بگوید.

 

۲۴-پاسخ به سوالی را چند مرتبه تکرار می کرد تا جوابش بر شنونده مشتبه نشود.

 

۲۵-چون سخن ناصواب از کسی می شنید. نمی فرمودـ« چرا فلانی چنین گفت» بلکه می فرمود « بعضی مردم را چه می شود که چنین می گویند؟»

 

۲۶-با فقرا زیاد نشست و برخاست می کرد و با آنان هم غذا می شد.

 

۲۷-دعوت بندگان و غلامان را می پذیرفت.

 

-هدیه را قبول می کرد اگرچه به اندازه یک جرعه شیر بود.

 

۲۹-بیش از همه صله رحم به جا می آورد.

 

۳۰-به خویشاوندان خود احسان می کرد بی آنکه آنان را بر دیگران برتری دهد.

 

۳۱-کار نیک را تحسین و تشویق می فرمود و کار بد را تقبیح می نمود و از آن نهی می کرد.

 

۳۲-آنچه موجب صلاح دین و دنیای مردم بود به آنان می فرمود و مکرر می‌گفت هرآنچه حاضران از من می شنوند به غایبان برسانند.

 

۳۳-هرکه عذر می آورد عذر او را قبول می کرد.

 

۳۴-هرگز کسی را حقیر نمی شمرد.

 

۳۵-هرگز کسی را دشنام نداد و یا به لقب های بد نخواند.

 

۳۶-هرگز کسی از اطرافیان و بستگان خود را نفرین نکرد.

 

۳۷-هرگز عیب مردم را جستجو نمی کرد.

 

۳۸-از شر مردم برحذر بود ولی از آنان کناره نمی گرفت و با همه خوشخو بود.

 

۳۹-هرگز مذمت مردم را نمی کرد و بسیار مدح آنان نمی گفت.

 

۴۰-بر جسارت دیگران صبر می فرمود و بدی را به نیکی جزا می داد.

 

۴۱-از بیماران عیادت می کرد اگرچه دور افتاده ترین نقطه مدینه بود.

 

۴۲-سراغ اصحاب خود را می گرفت و همواره جویای حال آنان می شد.

 

۴۳-اصحاب را به بهترین نام هایشان صدا می زد.

 

۴۴-با اصحابش در کارها بسیار مشورت می کرد و بر آن تاکید می فرمود.

 

۴۵-در جمع یارانش دایره وار می نشست و اگر غریبه ای بر آنان وارد می شد نمی توانست تشخیص دهد که پیامبر کدامیک از ایشان است.

 

۴۶-میان یارانش انس و الفت برقرار می کرد.

 

۴۷-وفادارترین مردم به عهد و پیمان بود.

 

۴۸-هرگاه چیزی به فقیر می بخشید به دست خودش می داد و به کسی حواله نمی کرد.

 

۴۹-اگر در حال نماز بود و کسی پیش او می آمد نمازش را کوتاه می کرد.

 

۵۰-اگر در حال نماز بود و کودکی گریه می کرد نمازش را کوتاه می کرد.